با امضای #عهدنامۀ لوزان# ، تُرکها حاکمیت شان را بر سراسر آناتولی بازیافتند. مسئلۀ تشکیل «منطقۀ خودمختار کُرد» در جَنوب شرقیِ آناتولی که فاتحان جنگ در عهدنامۀ سِوْر به کردها وعده داده بودند به فراموشی سپرده شد. ترکیۀ مدرن با شعار یک کشور، یک سرزمین، یک دین، یک زبان و یک قوم، از دل آن عهدنامه بیرون آمد. در کنفرانس لوزان، مصطفی کمال، که در آن هنگام آوازه اش در جهان پیچیده بود، آنچه میخواست از زبان عصمت پاشا گفت و منافع کشورش را در بند بندِ عهدنامه ای که در 24-07- 1923 امضا شد، گنجانید.
جمعۀ پیش پانزدهم سپتامبر مجلسِ کردستانِ عراق به برگزاری همه پرسی برای اعلام استقلال آن سرزمین رأی مثبت داد. بدینسان، به احتمالِ زیاد، دوشنبۀ آینده 25 سپتامبر همه پرسی برای جدا شدنِ اقلیم کردستان از عراق برگزار خواهد شد. ترکیه و ایران مخالفان سرسخت این همهپرسی اند. تشکیل «قلمرو خودمختارِ کرد» را فاتحان جنگ جهانی اول در سال 1920 با امضای عهدنامۀ سِوْر به کُردها وعده دادند. آن عهدنامه پس از دو ماه مذاکره میان سلطان محمد ششم، واپسین امپراتور عثمانی، و «متّفقینِ» پیروز در جنگ جهانیِ اول در دهم اوت 1920 در شهر سِوْر واقع در دپارتمانِ اُ- دُ- سِن در شمال فرانسه امضا شد.
برپایۀ آن عهدنامه، متفقین سرزمینهای امپراتوریِ عثمانی را میان خود و دیگران تقسیم کردند. آنچه از قلمروِ پیشین آن امپراتوری برای ترکها باقی ماند، در قارۀ اروپا تنها استانبول بود و در قارۀ آسیا بخشِ غربیِ آناتولی منهایِ ازمیر و مناطق پیرامونِ آن. آن بخش روی هم رفته از 420 هزار کیلومتر مربع تجاوز نمیکرد. در بندهای 88 تا 94 آن عهدنامه، فاتحان جنگ چنین نهادند که ولایتهای وان، بِتلیس، طَرابوزان و ارزروم به جمهوری مستقل ارمنستان واگذار شود و در بندهای 62 تا 64 آن، منطقه ای خودمختار در جَنوب شرقیِ آناتولی برای کردها پیشبینی کردند. یونان نیز ازمیر و مناطق پیرامون آن را در غرب آناتولی و نیز تْراکیۀ شرقی و جزایر امبْروُس (گؤکچه آدا)، تِنِدوُس (بؤزجا آدا) و جوندا (علی بِی آداسی) را که در جنگ اشغال کرده بود، به تصرف خود درآورد.
بر پایۀ آن عهدنامه، متفقین جدا از تقسیم سرزمینهایِ عربزبانِ عثمانی میان خود و واگذاری اراضیِ آناتولی به کشورهای همجوار و اقلیتهای قومی، نظارت بر دستگاه مالی و اداریِ ترکها را نیز به کشورهای فرانسه، بریتانیا و ایتالیا واگذار کردند. افزون بر آن، عثمانیها تعهد کردند ناوگانشان را تسلیم متفقین کنند و کارکنان ارتش خود را به 15 هزار سپاهی و 35 هزار ژاندارم فروکاهند.
عهدنامۀ سِوْر را ناسیونالیستهای تُرک به رهبری مصطفی کمال، یکی از فرماندهان ارتش عثمانی، که از ژوئن 1919 میلادی در آناتولی هم با دولتِ مرکزی و هم با قدرتهای اشغالگر میجنگیدند، باطل اعلام کردند. در ژانویۀ 1921 و سپس در مارس همان سال، جنگجویانِ ملیگرایِ تُرک به رهبری عصمت پاشا بر یونانیها در اینوُنو پیروز شدند. با این حال، نیروهای یونانی توانستند ترکها را تا آن سوی رودخانۀ «سَقاریه» که به دریای مرمره میریزد، پس بنشانند. در همان هنگام، گروههایی از جنگجویان تُرک با نیروهای ارمنی در شرق آناتولی میجنگیدند و پس از تار و مار کردن و پس نشاندنِ آنها بود که سپاهیانِ زیر فرمان مصطفی کمال توانستند ارتش عظیم یونان را با بیش از صدهزار مرد جنگی درهم بشکنند و آنان را از غرب آناتولی بیرون برانند.
در اوت 1921، پس از سه هفته جنگ بیامان، سپاهیانِ زیر فرمان مصطفی کمال توانستند در سَقاریه نیروهای یونانی را از پیشروی بازدارند و یک سال بعد در 30-08- 1922 با پیروزی در نبرد «دوملوپینار» دست یونانیها را از آناتولی کوتاه کردند. سپاهیان یونان در راه بازگشت از کشتار مردم و آتش زدن آبادیها دریغ نکردند و در هفتم سپتامبرِ آن سال ازمیر را، که بیشتر ساکنانش یونانی بودند، رها کردند و به یونان بازگشتند. آنگاه سپاهیان تُرک در رسیدند و با کشتار و غارت عرصه را چنان بر ساکنان یونانیِ آن شهر تنگ کردند که کم و بیش همگی شهر را ترک گفتند.
در 11 -10- 1922 مصطفی کمال در «مودانیا»، شهری در استان بورسا در شمال غربیِ ترکیه، با یونانیان پیمان ترکِ جنگ بست و به همین مناسبت مجلس ملی آنکارا عنوان «غازی» به او داد. چنین بود که فاتحان جنگ جهانی اول فهمیدند که باید از عهدنامۀ سِوْر چشم بپوشند و پیمان دیگری با ترکها ببندند. برای این منظور، در20-11- 1922 کنفرانس تازۀ صلح در لوزان آغاز شد. در روز گشایشِ آن، موسُولینی از ایتالیا، پوانکاره از فرانسه، وِنیزِلُس، وابستۀ نظامیِ یونان در پاریس، و ژنرال عصمت پاشا از ترکیه شرکت داشتند. عصمت پاشا سخنانش را با برشمردن جنایتهای یونانیان در آناتولی آغاز کرد.
ترکها این بار از جایگاه قدرت سخن میگفتند. مصطفی کمال، که در آن هنگام آوازه اش در جهان پیچیده بود، آنچه خواست از زبان عصمت پاشا در کنفرانس لوزان گفت و منافع کشورش را در بند بندِ عهدنامه ای که در 24 -07- 1923 امضا شد، گنجانید. با امضای عهدنامۀ لوزان، تُرکها حاکمیت شان را بر سراسر آناتولی بازیافتند. مرز میان ترکیه و عراق تعیین شد. مسئلۀ تشکیل «منطقۀ خودمختار کُرد» در جَنوب شرقیِ آناتولی که فاتحان جنگ در عهدنامۀ سِوْر به کردها وعده داده بودند به فراموشی سپرده شد. تنها مسئلۀ ناروشنی که باقی ماند، مسئلۀ ولایتِ موصل در شمال عراق بود که ترکها مدعی آن بودند. به پیشنهاد بریتانیاییها که در آن زمان بر عراق چیره بودند، حل آن مسئله به «جامعۀ ملل» واگذار شد و جامعۀ ملل در 16-12- 1925 موصل را از آنِ عراق دانست.
در تاریخ دیپلماسی، عهدنامۀ لوزان را نخستین عهدنامه ای میدانند که در آن، یکسانسازی قومی پذیرفته شده است. ترکیۀ مدرن با شعار یک کشور، یک سرزمین، یک دین، یک زبان و یک قوم، از دل آن عهدنامه بیرون آمد. مصطفی کمال بر ویرانههای امپراتوریِ چند قومی و چند فرهنگیِ عثمانی، تکفرهنگی ترین و همگونترین جمهوری جهان را بنیان گذاشت. از یک میلیون و سی صد هزار یونانی اُرتُدکس که از روزگار باستان در آناتولی میزیستند، جمعیتی نزدیک به صدهزار نفر در استانبول باقی ماندند. ارمنیها تار و مار شدند و کردها چشم امید به فرصتِ تاریخی دیگری دوختند.[1]