امروز 29 ماه می ، 570 سال از تصرف استانبول توسط سلطان محمد فاتح می گذرد. رهبران مسلمان، چپ و ملی گرای ترکیه به صف شدند و بر سر مزار فاتح رفتند تا از او به سبب آن که استانبول زیبا را برایشان به ارث گذاشت و استراتژیک ترین موقعیت جغرافیایی دنیا را به آنان بخشید، تشکر کنند. اردوغان که از پیروزی اش اطمینان داشت تاریخ انتخابات را به نوعی تنظیم کرد که جشن پیروزی اش همزمان با جشن سالگرد فتح استانبول باشد. می گویند تاریخ علم بررسی گذشته است، اما دست کم تاریخ یک سده اخیر به ویژه در خاورمیانه نشان می دهد که تاریخ علم حال حاضر است و از قضا مهمان ویژه ایدئولوژی اندیشان کنونی چیزی جز تاریخ نیست. آنان به زبان نمادهای تاریخی حرف دل خود را می زنند و با رمزگشایی از این نمادهاست که می توان دریافت غایت خیال و ذهنشان چیست و کعبه آمالشان کجاست.
پرسش این است که در میان همه آنانی که امروز نام سلطان محمد فاتح را بلند بلند صدا می زنند، چند نفر شیخ آق شمس الدین و ملا گورانی را به یاد آوردند یا آن دو را می شناسند و با فرض شناخت آنان آگاهانه فراموششان نمی کنند؟ چند نفر از آنان در کنار دیدار از محله فاتح، مقبره سلطان محمد و مسجد ایاصوفیا، از محله ملا گورانی و جامع(مسجد/مدرسه) او در استانبول بازدید کردند و او را به سبب تربیت سلطانی که آن همه نعمت به آنان بخشید، ستایش کردند؟
به ضرس قاطع هیچ؛ و در خوش بینانه ترین حالت به تعداد انگشتان دست. آق شمس الدین و ملا گورانی کیستند و چرا اهمیت آنان در فتح استانبول کمتر از سلطان محمد فاتح نیست؟
محمد بن حمزه مشهور به آق شمس الدین از نوادگان شیخ شهاب الدین سهروردی ، از صوفیان نامدار کرد و فرمانده شمار زیادی از جنگجویان صوفی در فتح استانبول بود. او را رهبرمعنوی فتح استانبول می دانند. سه روز پس از فتح، نخستین نماز جمعه در مسجد ایاصوفیا به امامت آق شمس الدین برگزار شد و او به نام سلطان محمد فاتح خطبه خواند. شمس الدین محل قبر ابوایوب انصاری را در استانبول برای سلطان مشخص کرد و سلطان، مسجد و مدرسه ای در کنار آن برای او ساخت که البته نپذیرفت و به شهر گوینوک بازگشت. از شمس الدین 4 رساله به نامهای الصوفیه و رقصهم، النوریه فی التصوف،فی دفع مطاعن الصوفیه و مادة الحیات باقی مانده است.
شهاب الدین احمد بن اسماعیل بن عثمان گورانی معروف به ملا گورانی دانشمند و مفسر کرد از مردم گوران شهرزور بود. او به رسم علمای کرد برای تحصیل علوم دینی به شهرهای مجاور کردستان و تبریز و همدان رفت و از آنجا راهی بغداد شد. او نزد عالمانی مانند قزوینی بغدادی در بغداد و جلال حلوانی در حصن کیفا و برخی علمای دیگر در دیاربکر تلمذ کرد و آنگاه راهی دمشق شد. ملا گورانی سرانجام به قاهره رفت.
در دوره سلطنت سلطان مراد دوم ملا یگان از علمای نزدیک به سلطان با ملا گورانی درسفر حج آشنا شد و او را با خود نزد سلطان برد. سرانجام شهرت ملا گورانی به حدی رسید که سلطان مراد او را به عنوان معلم فرزندش محمد انتخاب کرد. ملا گورانی آموزش محمد را از دوران کودکی اش به عهده گرفت و نخستین بار قرآن را به او آموخت. سلطان محمد فاتح پس از رسیدن به سلطنت ملا گورانی را به تناوب قاضی القضات و مفتی خلافت کرد. به روایت منابع تاریخی موضوع فتح استانبول را نخستین بار ملا گورانی به سلطان محمد گوشزد کرد. ملا گورانی تا اندازه ای بر سلطان محمد نفوذ کلام داشت که به او تذکر می داد و از انجام برخی کارها برحذرش می داشت. پس از مرگ گورانی در سال 893 ق سلطان بایزید بر جنازه او نماز خواند.
ملا گورانی که ابتدا شافعی مذهب بود، در میانه عمر مذهب حنفی را برگزید و کتابهای زیادی را تٲلیف کرد که شماری از آنان عبارتند از:
غایة الامانی فی تفسیر الكلام الربانی
کشف الاسرار عن قراآت الائمة الاخیار
الکوثر الجاری فی شرح البخاری
الدرر اللوامع فی شرح جمع الجوامع
شرح الکافیه لٳبن حاجب
الشافیه فی العروض و القافیه
حواشی علی شرح الجعبری
لوامع الغرر، شرح فوائد الدرر
دیوان شعر
ملا گورانی و شیخ شمس الدین متٲسفانه نه تنها در ترکیه، بلکه در میان همزبانان خود نیز غریب هستند. برخی کتابهای آنان را نویسندگان عرب چاپ کرده اند و برخی هم هنوز گمنام مانده اند. تنها پایان نامه ای به زبان عربی توسط دانشجویی عرب به راهنمایی دکتر عبدالله رسول نژاد استاد گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه #کردستان# درباره تفسیر گورانی نوشته شده است.
می گویند شیخ سعید برزنجی زمانی که فرزندش شیخ محمود جوان را با خود به استانبول برده بود، با این پرسش مهم او روبرو شد که پدر جان! چرا ترکها این همه پیشرفت کرده اند و ما کردها عقب مانده ایم؟ پاسخ پدر به پسر جوانش قابل تٲمل بود: چون ما برای آنان کار می کنیم و آنان برای خود .[1]