Bibliotek Bibliotek
Søk

Kurdipedia er de største kildene for kurdisk informasjon!


Search Options





Avansert søk      Keyboard


Søk
Avansert søk
Bibliotek
Kurdiske navn
Kronologi av hendelser
Kilder
History
Bruker samlinger
Aktiviteter
Søk Hjelp?
Publication
Video
Classifications
Tilfeldig element!
Send
Send artikkel
Send bilde
Survey
Dine tilbakemeldinger
Kontakt
Hva slags informasjon trenger vi!
Standards
Vilkår for bruk
Element Kvalitet
Verktøy
Om
Kurdipedia Archivists
Artikler om oss!
Legg Kurdipedia til ditt nettsted
Legg til / Slett e-post
Besøkende statistikk
Element statistikk
Fonts Converter
Kalendere Converter
Språk og dialekter av sidene
Keyboard
Hendige lenker
Kurdipedia extension for Google Chrome
Cookies
Språk
کوردیی ناوەڕاست
کرمانجی - کوردیی سەروو
Kurmancî - Kurdîy Serû
هەورامی
Zazakî
English
Française
Deutsch
عربي
فارسی
Türkçe
Nederlands
Svenska
Español
Italiano
עברית
Pусский
Norsk
日本人
中国的
Հայերեն
Ελληνική
لەکی
Azərbaycanca
Min konto
Logg inn
Medlemskap!
Glemt passordet ditt!
Søk Send Verktøy Språk Min konto
Avansert søk
Bibliotek
Kurdiske navn
Kronologi av hendelser
Kilder
History
Bruker samlinger
Aktiviteter
Søk Hjelp?
Publication
Video
Classifications
Tilfeldig element!
Send artikkel
Send bilde
Survey
Dine tilbakemeldinger
Kontakt
Hva slags informasjon trenger vi!
Standards
Vilkår for bruk
Element Kvalitet
Om
Kurdipedia Archivists
Artikler om oss!
Legg Kurdipedia til ditt nettsted
Legg til / Slett e-post
Besøkende statistikk
Element statistikk
Fonts Converter
Kalendere Converter
Språk og dialekter av sidene
Keyboard
Hendige lenker
Kurdipedia extension for Google Chrome
Cookies
کوردیی ناوەڕاست
کرمانجی - کوردیی سەروو
Kurmancî - Kurdîy Serû
هەورامی
Zazakî
English
Française
Deutsch
عربي
فارسی
Türkçe
Nederlands
Svenska
Español
Italiano
עברית
Pусский
Norsk
日本人
中国的
Հայերեն
Ελληνική
لەکی
Azərbaycanca
Logg inn
Medlemskap!
Glemt passordet ditt!
        
 kurdipedia.org 2008 - 2024
 Om
 Tilfeldig element!
 Vilkår for bruk
 Kurdipedia Archivists
 Dine tilbakemeldinger
 Bruker samlinger
 Kronologi av hendelser
 Aktiviteter - Kurdipedia
 Hjelp
Nytt element
Biografi
Azad Karimi
13-01-2023
شادی ئاکۆیی
Statistikk
Artikler 519,076
Bilder 106,683
Bøker 19,299
Relaterte filer 97,295
Video 1,392
Bibliotek
Norsk-kurdisk (kurmanjî) il...
Bibliotek
Ny i Norge; ordliste norsk-...
Bibliotek
Norsk nå!; ordliste norsk-k...
Bibliotek
Det som var vanskelig å lev...
Biografi
Gelawesh Waledkhani
اسماعیل آقا شکاک - سمکو شکاک
Gruppe: Martyrer | Artikler språk: فارسی
Share
Facebook0
Twitter0
Telegram0
LinkedIn0
WhatsApp0
Viber0
SMS1
Facebook Messenger0
E-Mail0
Copy Link0
Ranking element
Utmerket
Veldig bra
Gjennomsnittlig
Dårlig
Dårlig
Legg til i mine samlinger
Skriv din kommentar om dette elementet!
Elementer historie
Metadata
RSS
Søk i Google etter bilder relatert til det valgte elementet!
Søk i Google for valgt element!
کوردیی ناوەڕاست2
Kurmancî - Kurdîy Serû3
English0
عربي0
Türkçe0
עברית0
Deutsch0
Español0
Française0
Italiano0
Nederlands0
Svenska0
Ελληνική0
Azərbaycanca0
Fins0
Norsk0
Pусский0
Հայերեն0
中国的0
日本人0

اسماعیل آقا شکاک

اسماعیل آقا شکاک
اسماعیل سیمیتقو، مشهور به اسماعیل شکاک یا سمکو شکاک از بزرگان ایل شکاک در منطقه‌ی مرزی ایران و عثمانی بود.
اسماعیل‌آقا شكّاک ملقب به سردار نصرت، فرزند محمدآقا و نوه‌ی علی‌خان شکاک معروف به سمکو و مشهور به سمیتقو بود. سمکو در لهجه شکاک، مأخوذ از اسماعیل است و این ایل اسماعیل را بیشتر سمکو می‌گویند، که در فارسی سمیتقو خوانده می‌شود.
از دوران نوجوانی تا سال 1920، بخش‌های غربی دریاچه ارومیه تا مرز عثمانی در کنترل او و نیروهایش بوده‌است. اسماعیل شکاک با بهره گرفتن از کشاورزان توانسته بود در چند نوبت نیروهای دولتی را شکست دهد. او در قتل‌عام آشوری‌ها در خوی مشارکت داشت. همچنین با تحریک سمکو شکاک حداقل هزار نفر از آشوری‌ها در سلماس کشته‌شدند. سرانجام او در سال 1930 در سن 43 سالگی توسط نیروهای دولتی کشته‌شد.

=KTML_Bold=سمکو و جنگ جهانی اول=KTML_End=
با شروع جنگ جهانی اول و چند سال بعد از آن سمکو، ازسرشناس‌ترین چهره‌ها در مرز ایران و عثمانی بود. با آغاز جنگ و توجه روس‌ها به او جهت جلوگیری از همراهی او با عثمانی‌ها، سمکو به مهره‌ای تأثیرگذار تبدیل شده‌بود. او به همراه عبدالرزاق بدرخان چندین ماه با عثمانی‌ها جنگید و در مقابل آن‌ها ایستادگی کرد.
در طول جنگ جهانی اول مناطق ارومیه، خوی و سلماس چندین بار میان روس‌ها و عثمانی‌ها دست به دست شد. با وقوع انقلاب اکتبر و به قدرت رسیدن بلشویک‌ها، روس‌ها از ایران عقب‌نشینی کردند و این تحول برای سمکو چندین دستاورد داشت؛ نخست فشار روس‌ها از او برداشته شد، دوم مقداری تسلیحات از آنان به‌دست آورد. البته در این دوره با ورود ده‌ها هزار آشوری و ارامنه عثمانی و قفقاز به حومه ارومیه آنها به اقلیتی شایان توجه تبدیل شدند. این مسیحیان به واسطه شرکت در جنگ‌های روس‌ها با عثمانی دچار هراس شده‌ بودند، البته ترس آن‌ها بی‌علت هم نبود. بنا به روایتی روس‌ها هشتاد درصد جمعیت کردهای شرق آناتولی را از بین برده بودند و مسیحیان، پیشقراولان روس‌ها در این جنگ‌ها بودند و از انتقام‌جویی کردهای عثمانی هراس داشتند.
با خروج قوای روس از قفقاز و شمال‌ غرب ایران، این مناطق در مقابل پیشروی عثمانی‌ها بی‌دفاع مانده‌ بود. به دنبال رها کردن جبهه شرق از جانب روس‌ها در کنفرانس پاریس به تاریخ دی 1296 شمسی، فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها کار دفاع را بین خود تقسیم کردند و دفاع از قفقاز و و نواحی اطراف به انگلیسی‌ها واگذار شد و سرنوشت منطقه ارومیه به تصمیمات انگلیسی‌ها بستگی پیدا کرد.
در جلسه کابینه جنگ در اسفند سال 1296 وزارت جنگ بریتانیا خواستار مداخله نظامی در شمال‌ غرب ایران شد و قرار شد نیروی نظامی 1300 نفره به شمال غرب ایران روانه و از آنجا به قفقاز اعزام شوند. ژنرال دنسترویل به صورت رسمی به عنوان سرپرست این نیروها تعیین شد. او می‌بایست در قفقاز از پیشروی آلمان‌ها و عثمانی‌ها جلوگیری می‌کرد و انگلیس برای دفاع از قفقاز و شمال غرب ایران به متحدانی نیاز داشت که مسیحیانی که به ارومیه آمده بودند چنین نیرویی بودند. دنسترویل با قوای 1300 نفری خود وارد ایران شد و با حمایت همه‌جانبه انگلیس، مسیحیان ارومیه مسلح و سازماندهی شدند، سمکو از این کار احساس خطر کرد و زمینه تنش بین آنها به‌ وجود آمد. بعد از مسلط شدن مسیحیان بر ارومیه، آنها به قتل و غارت مسلمانان روی آوردند، آنها بعد از تحکیم موقعیت خود در ارومیه به فکر تصرف سلماس افتادند.
سمکو در حوالی این شهر در قلعه چهریق اسکان داشت. مارشیمون پیشوای مسیحیان همراه 150 نفر از نیروهای خود به ملاقات سمکو رفت، اما سمکو پس از ملاقات آن‌ها را قتل‌عام کرد. بعد از قتل مارشیمون، موقعیت سمکو تحکیم یافت اما هنوز هم با مسیحیان تحت حمایت متفقین در کشمکش بود. خطر انتقام جویی عثمانی‌ها از سمکو به واسطه همکاری با روس‌ها چنان جدی بود که قتل مارشیمون توسط او را به هدف کسب شفاعت نزد عثمانی‌ها قلمداد کرده‌اند. سمکو از عثمانی‌ها دعوت کرد به جنگ مسیحیان آیند. این حرکت باعث شد عثمانی‌ها یک بار دیگر به او اعتماد کنند و مقابله با دشمن مشترک را بر انتقام جویی از او ترجیح دهند. به دنبال این دعوت، سپاه عثمانی در اردیبهشت سال 1297 از قطور گذشتند و وارد خوی و سلماس شدند.
سپاه عثمانی به قصد تصرف ارومیه به سوی این شهر حرکت کرد اما قوای مسیحی در کریم‌آباد در میان ارومیه و سلماس به مقابله با آنها شتافتند، اما در این روز خبر حمله سپاه 12 هزار نفری اندرانیک به خوی عثمانی‌ها را به عقب‌نشینی به سمت خوی وادار کرد.
ژنرال اندارانیک می‌خواست با بهره‌گیری از قلعه خوی به عثمانی‌ها حمله کند و به همراه قوای مسیحی در ارومیه عثمانی‌ها را در محاصره اندازد و پس از آن ارومیه تا قفقاز را تصرف کند. اما عثمانی‌ها آنها را شکست دادند و مسیحیان را با 45 هزار نفر مجبور به عقب‌نشینی تا ساوجبلاغ کردند. تسلیم شدن بلغارستان در 8 مهر سال 1297 و کناره‌گیری این کشور از جنگ جهانی، سبب قطع ارتباط عثمانی با اتریش و آلمان و نهایتا منجر به صلح شد.
=KTML_Photo_Begin=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2023/487250/0005.JPG=KTML_Photo_Alt=0005.JPG=KTML_Style=width:25%;height:20%;float:right;=KTML_Photo_Target_Link=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2023/487250/0005.JPG=KTML_Photo_End=
عثمانی‌ها قرارداد مدروس را امضا کردند. به موجب این قرارداد عثمانی‌ها ناچار به ترک شمال غرب ایران و قفقاز شدند. با خروج قوای روس، مسیحی و عثمانی، سمکو قدرت بلامنازع منطقه شد. اولین شورش سمکو علیه حکومت مرکزی در حمله به لکستان متجلی شد. گروه‌های شبه‌نظامی به دلیل ضعف دولت مرکزی در ایران، هر موقع فرصتی پیدا می‌کردند در صدد گریز از مرکز بودند.

برادر اسماعیل‌خان، جعفر و پدرش محمد آقا در زمان خود بارها نافرمانی کرده بودند ولی سمکو برای کردستان استقلال می‌خواست و هدفش از جمع‌آوری نیرو نیز به خاطر دست یافتن به استقلال بود. یکی از همدستان او در این کار سید طه نوهٔ عبیدالله بود. مکرم‌الملک که به عنوان «نایب‌الایاله» در تبریز حکومت می‌کرد، جعفر برادر اسماعیل‌خان را به قتل رساند. اسماعیل‌خان سمکو به منظور انتقام خون برادرش که توسط مکرم‌الملک در اردیبهشت‌ ماه 1298 (شعبان 1337) کشته شده بود، به تبریز حمله نمود. او بیشتر مناطق آذربایجان را به اشغال خود درآورد.

مارشیمون (رئیس آشوریان) که نقشه فتح تبریز را در سر داشت نیاز به متحدی مانند سمیتکو داشت ولی به هنگام مطرح کردن این پیشنهاد به دست او کشته شد و آشوریان جهت انتقام به قلعه چهریق قلعه‌ای که در آن زمان در دست اسماعیل سیمیتقو بود لشکرکشی کردند و کنترل شهر را بدست گرفتند. سمکو شکست خورد و عقب‌نشینی کرد. پس از آن عثمانیان، آذربایجان ایران را فتح کردند و آشوریان از ارومیه و دیگر مناطق کوچ کردند. با رفتن آشوریان، خیال سمکو راحت شد و به قلعه چهریق بازگشت و در جنگ جهانی اول اعلام بی‌طرفی کرد. در این حال سمکو از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را می‌کرد و در کار جمع‌آوری نیرو و یارگیری بود. در آشفتگی وضعیت دولت مرکزی، سمکو با نیروهای فرمانبرداری که داشت سودای استقلال در سر می‌پروراند.[24] همزمان با این حرکت سمکو در نقاط دیگر شمال غربی ایران یعنی آذربایجان و کردستان ترکیه، درگیری‌هایی بین ارمنی‌ها و آشوری‌ها با ترک‌های عثمانی روی داده بود که بیشتر رنگ مذهبی به خود گرفته بود و موقعیت مناسبی پیش آمد تا کُردها در ترکیه از اختلافات سمکو با دولت مرکزی استفاده کرده و او را به سوی خود بکشانند.

=KTML_Bold=قتل‌عام مردم سلماس و ارومیه=KTML_End=
پس از دهستان لکستان نوبت به شهر سلماس رسید که مورد تاخت و تاز سیمیتقو قرار بگیرد. شهر سلماس و پیرامون آن همگی به دست اسماعیل سیمیتقو افتاد و نوبت به‌آبادی‌های ارومیه رسید.[27] بین ضیاءالدوله والی ارومیه و سمکو جنگی درگرفت. چون اسماعیل‌خان سمکو رسیدن والی جدید به ارومیه را شنید به این خیال افتاد که حاکم را گرفته تا سپهدار، والی جدید آذربایجان حساب کار خود را ببرد. پنج روز پس از ورود والی حکومتی، صبح دم حدود شصت نفر از نیروهای اسماعیل‌خان اطراف خانه‌های حاکم را گرفته و به صحن و حجرات نزدیک خانه‌های حکومتی وارد شده آنجا را سنگر نموده و شروع به شلیک نمودند. از آن طرف حکومت نیز سربازان خود را به دور خود جمع نموده با کمال جدیت دفاع کرده و اهالی ارومیه که تا آن زمان چنین قدرتی را از حاکمی ندیده بودند و در همچین مواقعی دست و پای ایشان را بسته، تحویل می‌دادند، چون آن شهامت را از ضیاءالدوله دیدند فوراً اشخاصی که اسلحه داشتند به امداد حکومت برآمدند و در نتیجه توانستند نیروهای اسماعیل‌خان را به عقب برانند.

وقتی که خبر مغلوب شدن کردها به اسماعیل آقا رسید، فوراً یک دسته از شکاکیان را به ریاست طاهر بیک به بندر گلمانخانه مأمور نمود که قبلاً آنجا را به دست آورند تا مبادا از تبریز و از راه دریا کمک برای ارومیه برسد. اینها رفته گلمانخانه را گرفته و کلیهٔ مال‌التجاره را که در انبارهای آنجا بود به چهریق حمل کردند، از طرف دیگر دسته‌های انبوه نیروهای اسماعیل‌خان برای محاصره شتافتند. ساکنین دهات ناگزیر شدند چندین ده یکجا به یک قلعه محکمی پناه برده به نگهداری خود پردازند. نیروهای اسماعیل‌خان ارومیه را محاصره کرده و هر زمان به تاخت و فشار برمی‌خاستند که به درون آیند، از آن سوی مردم پافشاری نموده با جنگ به نگهداری شهر می‌کوشیدند. بدین سان دوباره ارومیه گرفتار جنگ و سختی شد.

در نتیجه نایب‌الایالهٔ آذربایجان سپاه کوشید که بر سر اسماعیل آقا فرستد. در زمان کمی لشکری آماده گردید و جنگ آغاز یافت. سردار انتصار نیک می‌کوشید و از رسانیدن کمک و جنگ‌افزار باز نمی‌ایستاد. پس از چندین روز خود نیز روانه گردید و به لشکرگاه پیوست. روز چهارشنبه پنجم اسفند در پیرامون دیلمقان، جنگ سختی رخ داد که در آن دولتیان نیروهای اسماعیل‌خان را شکست دادند و شهر دیلمقان را که کرسی سلماس است از دست آنان درآوردند. اسماعیل آقا با این شکست تمام مناطقی را که در آن چند سال گرفته بود از دست داد و تنها چهریق در دست او ماند که در آنجا به نگهداری خود کوشید. دولتیان دیه‌های نزدیک را سنگر ساخته پناه گرفتند و چهریق را به تنگنا انداختند.

سردار انتصار به تبریز بازگشت و فیلیپوف در آنجا ماند تا کار را به پایان رساند. نیروهای اسماعیل‌خان در چهریق به سختی افتادند و برخی از ایشان به دنبال کار خود رفتند؛ ولی در این میان داستان دیگری رخ نمود. بدین سان که اسماعیل‌خان تلگرافی به عین‌الدوله والی آذربایجان که آن زمان در زنجان بود فرستاد و درخواست مذاکره کرد. عین الدوله درخواست را پذیرفت، و فیلیپوف و سردار انتصار هر دو به میانجیگری پرداختند. این ماجرا موجب شد که نیروهای دولتی به مرکز بازگردند و برای مدتی آرامش نسبی در منطقه حاکم شد.

=KTML_Bold=مرگ=KTML_End=

=KTML_ImageCaption_Begin==KTML_StyleDiv=width:25%;height:20%;float:left;=KTML_ImageCaption_Target_Link=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2023/487250/0006.JPG=KTML_ImageCaption_Title=جنازه سمکو شکاک=KTML_ImageCaption_CaptionStyle=000000=KTML_ImageCaption_Caption=جنازه سمکو شکاک=KTML_ImageCaption_End=
=KTML_FontSize_Begin=15=KTML_FontSize_Between==KTML_Italic=جنازه سمکو شکاک=KTML_End==KTML_FontSize_End=
در سال 1922 رضاخان وزیر جنگ ایران قاجاری بود. وی شخصی به نام ملک‌زاده را همراه با هزار نفر نیرو که مجهز به انواع سلاح‌های مدرن آن زمان بودند را به سمت شهر ارومیه گسیل می‌کند. اسماعیل سیمیتقو به دفاع از خود می‌پردازد. در جنگی که میان آنان رخ داد 700 نفر از نیروهای ملک‌زاده کشته می‌شوند. در آن زمان میرزا کوچک خان در شمال و خالو قربان هرسینی در پشتکوه قیام‌هایی علیه حکومت مرکزی به راه انداخته‌بودند. رضاخان سعی کرد که آنان را به سوی خود جلب کند. خالو قربان جلب رضاخان می‌شود. خالو قربان که سر بریده میرزا کوچک خان را برای رضاخان به هدیه آورده‌بود، توسط رضاخان تشویق می‌شود علیه اسماعیل سیمیتقو (سمکو) به جنگ بپردازد. در سال‌های 1921–1922 خالو قربان به قصد از بین بردن اسماعیل سمکو، لشکری از عشایر را جمع کرده به راه می‌افتد. این خبر به سمکو می‌رسد.

سمکو نیروهایش را سازماندهی کرده و به جنگ وی می‌رود. نیروهای دو طرف در منطقه‌ای به نام حسن با هم درگیر می‌شوند؛ نیروهای سمکو عشایر خالو قربان را شکست داده و مجبور به عقب‌نشینی می‌کنند.

رضاخان که در آن زمان نام و آوازه سمکو را بسیار شنیده و از طریق جنگ و اقدامات نظامی نتوانسته‌بود او را از بین ببرد، چندین بار سعی کرد که با وی دیدار و گفتگو کند و عاقبت موفق می‌شود.[32] پس از این جنگ اسماعیل سیمیتقو (سمکو) دوباره نیروهای خود را جمع کرده و به تجدید قوا پرداخت. سردار سپه (رضاخان) در آن زمان به‌تازگی امور مملکت را به‌ دست گرفته بود و می‌خواست قضیه اسماعیل سیمیتقو را به هر شکل ممکن حل کند و تقاضای دیدارش کرد. در این ملاقات که ابتدا قرار بود شخص رضاشاه که به‌ تازگی شاهنشاه ایران پهلوی شده بود بیاید، سرهنگ صادق‌خان فرمانده فوج اشنویه آمده بود. شخصی که واسطه این ملاقات شده بود، عمرخان شریفی پسرعموی اسماعیل‌خان بود. سرهنگ صادق‌خان می‌گوید که رضاخان نتوانست بیاید و من به‌ جای ایشان آمدم.

سمکو داخل شهر می‌شود و دو روز مهمان حکومت بود. روز سوم که می‌خواهد برگردد، فوجی از نیروهای حکومتی دور تا دور مکانی را که او در آن قرار داشت، محاصره کرده و به کمین خود درآورده بودند. سیمیتقو قصد داشت بعد از خوردن ناهار برگردد. پس از ناهار، سرهنگ صادق‌خان دست در دست سیمیتقو را بدرقه و همراهی می‌کند. پس از آن با اشارات دست صادق‌خان، سیمیتقو و یارانش را به گلوله می‌بندند. در این ترور، سمکو و همهٔ یارانش به غیر از دو تن از آن‌ها کشته می‌شوند. با کشته شدن سمکو، کوشش چند ساله او نیز برای برقراری یک حکومت کُردی از بین می‌رود. بدین گونه قیام سمکو توسط حکومت مرکزی سرکوب شد. شورش سمکو، با کشته شدن وی به پایان رسید و ادامه نیافت.

=KTML_ImageCaption_Begin==KTML_StyleDiv=width:25%;height:20%;float:right;=KTML_ImageCaption_Target_Link=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2023/487250/0004.JPG=KTML_ImageCaption_Title=سمکو شکاک به همراه پسرش خسرو=KTML_ImageCaption_CaptionStyle=000000=KTML_ImageCaption_Caption=سمکو شکاک به همراه پسرش خسرو=KTML_ImageCaption_End=
=KTML_Bold=پس از ترور=KTML_End=
یدالله ابراهیمی سلطان لشکر تبریز قتل سمکو را چنین توصیف می‌کند: «جنازه اسماعیل سیمیتقو در کوچه‌های اشنویه باقی مانده و کسی در پی جنازه و دفن آن نیست. چون غروب و تاریکی شب فرا رسید، جنگ تقریباً خاتمه یافته بود. نفرات عشایر که همیشه با داشتن سرپرست می‌توانند منشأ اثری باشند، پس از مرگ سیمیتقو متواری می‌شوند. بلافاصله به رضائیه حرکت کردم. ساعت سه بعد از نیمه شب به باشگاه افسران که محل توقف سرلشکر مقدّم بود وارد شدم. ایشان روی تخت‌ خواب مشغول مطالعه رمانی روسی بود. سرگرد مقدس‌زاده و سروان مقدس‌زاده و سروان فرج‌الله خان افسران ستاد فرماندهی، مشغول مکالمه با تلفن بودند. موقعی که وارد اتاق فرماندهی شدم، افسران نامبرده که از مرگ اسماعیل سیمیتقو اطلاع یافته بودند، با عجله قبل از من وارد اتاق شدند و با التهاب مخصوصی مرگ اسماعیل سیمیتقو را به اطلاع فرمانده لشکر رسانیدند. فرمانده لشکر این خبر را با خونسردی تلقی کرد و از خونسردی فرمانده لشکر تعجب کرده و در جای خود خشک شدند. در این وقت فرمانده لشکر که از استماع این خبر تردید داشت و شوخی پنداشته‌بود، از من جویای موضوع شد و من هم جریان را شرح دادم.»

در هجدهمین سالنامه دنیا آمده‌است که: «فوراً به اشنویه دستور دادند، جنازه اسماعیل سیمیتقو را با اتومبیل به رضائیه بیاورند و پس از این دستور، طی گزارشی تلگرافی مرگ سیمیتقو به عرض رضاشاه رسانیده‌شد که موجب شادمانی بسیار رضاشاه و امرای ارتش گردید. بدین ترتیب این غائله بزرگ پس از 14 سال به شکلی عجیب و با ترور اسماعیل سیمیتقو پایان یافت.[35] هنگامی که قزاق‌های ایرانی سمکو را شکست دادند، جشن و آتش‌بازی در سراسر ایران برگزار شد. در پایان باید گفت؛ هدف سمکو، آزادی کامل ایالت کُرد بود. درست است که او درخواست تقاضای کردستان مستقل را می‌کرد، اما یک حکومت مقتدر کُرد که هدف آن به زیر فرمان درآوردن ایالت بود، چندان بهتر از حکومت رضاشاه نبود.»

=KTML_Bold=بازماندگان=KTML_End=
پس از کشته شدن سمیتقو، اموال او مصادره شد اما دولت برای بازماندگان او مستمری تعیین کرد. در اسفند 1333 مبلغ این مستمری برای هر یک از بازماندگان به ماهی پانصد تومان رسیده‌بود و در مجلس سنا به آن اعتراض شد.[1]
Dette produktet har blitt skrevet på et språk (فارسی), klikk på ikonet for å åpne elementet på originalspråket!
این مقاله بە زبان (فارسی) نوشته شده است، برای باز کردن آیتم به زبان اصلی! بر روی آیکون کلیک کنید.
Dette produktet har blitt sett 5,649 ganger
HashTag
Kilder
Relaterte filer: 5
Koblede elementer: 13
Gruppe: Martyrer
Artikler språk: فارسی
Date of Birth: 00-00-1875
: 22-12-1930 (55 År)
Cause of death: No specified T4 1801
Kjønn: Mann
Nasjon: Kurd
No specified T3 80: Shno
No specified T3 81: East Kurdistan
No specified T3 82: Urumiya
No specified T3 85: East Kurdistan
Person type: Chieftain
Person type: Figur
هۆز: Şikak
Technical Metadata
Opphavsretten til denne meldingen har blitt utstedt til Kurdipedia av varens eier!
Element Kvalitet: 99%
99%
Lagt inn av ( شادی ئاکۆیی ) på 03-05-2023
Denne artikkelen har blitt gjennomgått og utgitt av ( سارا سەردار ) på 03-05-2023
Dette elementet nylig oppdatert av ( شادی ئاکۆیی ) på : 09-03-2024
URL
Dette produktet har blitt sett 5,649 ganger
Kurdipedia er de største kildene for kurdisk informasjon!
Biografi
Gelawesh Waledkhani
Bibliotek
Min drøm om Kurdistan – Værd at kæmpe for?
Bibliotek
Et nettverk av førstehjelpere i det minelagte Nord-Irak - Et spørsmål om liv eller død

Actual
Bibliotek
Norsk-kurdisk (kurmanjî) illustrert ordbok
24-10-2013
هاوڕێ باخەوان
Norsk-kurdisk (kurmanjî) illustrert ordbok
Bibliotek
Ny i Norge; ordliste norsk-kurdisk sorani
23-10-2013
هاوڕێ باخەوان
Ny i Norge; ordliste norsk-kurdisk sorani
Bibliotek
Norsk nå!; ordliste norsk-kurdisk sorani
23-10-2013
هاوڕێ باخەوان
Norsk nå!; ordliste norsk-kurdisk sorani
Bibliotek
Det som var vanskelig å leve med
21-03-2020
ڕێکخراوی کوردیپێدیا
Det som var vanskelig å leve med
Biografi
Gelawesh Waledkhani
03-04-2022
شەرارە شەمامی
Gelawesh Waledkhani
Nytt element
Biografi
Azad Karimi
13-01-2023
شادی ئاکۆیی
Statistikk
Artikler 519,076
Bilder 106,683
Bøker 19,299
Relaterte filer 97,295
Video 1,392
Kurdipedia er de største kildene for kurdisk informasjon!
Biografi
Gelawesh Waledkhani
Bibliotek
Min drøm om Kurdistan – Værd at kæmpe for?
Bibliotek
Et nettverk av førstehjelpere i det minelagte Nord-Irak - Et spørsmål om liv eller død

Kurdipedia.org (2008 - 2024) version: 15.5
| Kontakt | CSS3 | HTML5

| Page generasjonstid : 0.89 andre!