$خالو حسین کوهکن$ (به کردی: خاڵۆ حوسێن کۆکەن) (زادهٔ 6 مهر 1309 در دروله سفلی، جوانرود، کرمانشاه — درگذشت 5 مرداد 1395 در بانهوره، پاوه، کرمانشاه) با نام اصلی حسین عثمانی (به کردی: حوسێن عوسمانی)، مردی کردتبار ایرانی است که به مدت بیش از 20 سال با وجود معلولیت (نداشتن یک پا) و تنها یک کلنگ، شروع به حفر صخرهای در منطقه میگوره مینماید و غار سنگی حسین کوهکن را از آن به وجود میآورد.
از دلائل خالوحسین برای کندن و حفر این صخره، میتوان به عناوینی همچون فقر، آوارگی، از دست دادن خانواده در دوران قبل و بعد از انقلاب 57، فروریختن و نابودی خانه و کاشانهاش، تلفشدن احشام و دامهایش در جنگ ایران و عراق اشاره نمود. بهدلیل شباهت کار او به بیستون کندن فرهاد کوهکن، به او القابی همچون «فرهاد دوم» یا «فرهاد ثانی»، «فرهاد زمان»، «فرهاد قرن بیستم» و «وارث تیشه فرهاد» دادهاند.
خالو حسین کوهکن با نام اصلی حسین عثمانی در 6ام مهرماه 1309 خورشیدی، در روستای دروله سفلی از مناطق قشلاقی طایفهٔ امامی از توابع شهرستان جوانرود، در خانوادهای مذهبی متولد میشود. نام پدرش «سلیم» و نام مادرش «زبیده» بود. او همانند دیگر افراد طایفهٔ امامی، به کمک کردن به خانه در کارهای کشاورزی و دامداری میپردازد. به دلیل نبود امکانات لازم، بدون درس خواندن زندگی را بهسر برد.
حسین در جوانی علاقهٔ زیادی به موسیقی کردی داشتهاست، همچنین به دلیل علاقهٔ وافری که به شمشال ساز کردی داشته، طرز نواختن آن را یادمیگیرد.حسین عثمانی، دربارهٔ تولد خود اینگونه میگوید:
نام پدرم «سلیم» و مادرم «زبیده» بود، پدرم شخصی مذهبی بود … تولد من مصادف با فوت جدِ پدریام، «یوسفخان» بود، وقتی خبر تولد مرا به پدرم دادند، او میگوید: «من انسان برجستهای را از دست دادهام و تولد فرزندم در مقابل این مصیبت بزرگ جای خوشحالی نیست».
حسین جوان، پس از مدتی قصد ازدواج میکند و با دخترعمویش، «رابعه» ازدواج مینماید که حاصل آن هفت فرزند میباشد. یکی از پسرانش در هنگام تولد میمیرد و دو پسر دیگرش نیز در 4–5 سالگی عمرشان پایان مییابد.حسین در مورد ازدواجش اینگونه میگوید:
در 20 سالگی ازدواج کردم که حاصل و ثمرهٔ این ازدواج هفت فرزند بود.
=KTML_Bold=قطعشدن پا=KTML_End=
در 20 سالگی ازدواج کردم. در منطقه دروله شغلی به جز چوپانی، کشاورزی و شکار نبود، برای منی که زمینی نداشتم راحتترین شغل «شکار» بود و از این راه گذران زندگی میکردم.
=KTML_Bold=— حسین کوهکن،=KTML_End=
در سال 1343 به قصد شکار کبک به کوه میرود، همینطور که در کمینگاه نشستهاست ناگهان پایش لیز میخورد و تفنگ نیز به پایش شلیک میشود و در آنجا بیهوش میافتد. وقتی بهدنبالش میآیند او را بیهوش میبینند و او را به بیمارستان حلبچه میبرند. بهدلیل کمتوجهی پزشکان، زود از بیمارستان مرخص میشود، اما پس از آن 40 روز دیگر به علت درد زیاد به سلیمانیه مراجعه میکند، به علت سیاهی استخوان پایش، مجبور به قطع کردن آن میشوند.
$دوران جنگ;$
در سال 1359 همسرش رابعهخانم بر اثر بیماری فوت میکند، خانه و حیواناتش نیز در روستای دروله در اثر جنگ ایران و عراق ویران و نابود میگردند و با تعداد گوسفندهای باقیمانده راهی روستای منصورآقایی میگردد. پس مدتی نیز به علت تلفشدن بخشی دیگر از حیواناتش، بقیهٔ آنها میفروشند و به منطقهٔ میگوره، از مناطق ییلاقی طایفهٔ امامی روی میآورد.
=KTML_Bold=کتابها=KTML_End=
کتاب «جاذبههای گردشگری اورامانات (حسین کوهکن و معماری صخرهای او)» نوشتهٔ محمد خالدیمکی (به فارسی)
کتاب «زندگینامهٔ حسین کوهکن، پهلوان و هنرمند معاصر کرد» نوشتهٔ پژمان حبیبی (به فارسی)
کتاب «ئهشکهوتی حوسێن کۆکهن (غار حسین کوهکن)» نوشتهٔ پژمان حبیبی (به کردی)
کتاب «کۆشکی حسهینی کورد» نوشتهٔ حسن پنجوینی (به کردی)
=KTML_Bold=اشعار;=KTML_End=
شعرهای زیادی برای حسین کوهکن به زبان فارسی و کردی سروده شده[30] که این یکی از آنهاست:
«فهرهاد» بۆ «شیرین» چهکوشی ئهوهشان بهردی ئهتاشی و بهردی تێک ئهشکان
ئهٔ بۆ فهرهادێک نههاته رووی کار؟ شیوهن بتاشێ له ڕووی کوردستان
تۆ شیوهنوتاشی له ڕووی کوردستان زۆر دهستت خۆش بێت «خاڵۆحوسێن» گیان[1]