کوردیپێدیا پڕزانیاریترین و فرەزمانترین سەرچاوەی کوردییە!
دەربارەی کوردیپێدیا
ئەرشیڤوانانی کوردیپێدیا
 گەڕان
 تۆمارکردنی بابەت
 ئامرازەکان
 زمانەکان
 هەژماری من
 گەڕان بەدوای
 ڕووخسار
  دۆخی تاریک
 ڕێکخستنە پێشوەختەکان
 گەڕان
 تۆمارکردنی بابەت
 ئامرازەکان
 زمانەکان
 هەژماری من
        
 kurdipedia.org 2008 - 2025
پەرتووکخانە
 
تۆمارکردنی بابەت
   گەڕانی ورد
پەیوەندی
کوردیی ناوەند
Kurmancî
کرمانجی
هەورامی
English
Français
Deutsch
عربي
فارسی
Türkçe
עברית

 زۆرتر...
 زۆرتر...
 
 دۆخی تاریک
 سلاید باڕ
 قەبارەی فۆنت


 ڕێکخستنە پێشوەختەکان
دەربارەی کوردیپێدیا
بابەت بەهەڵکەوت
ڕێساکانی بەکارهێنان
ئەرشیڤوانانی کوردیپێدیا
بیروڕاکانتان
دڵخوازەکان
کڕۆنۆلۆژیای ڕووداوەکان
 چالاکییەکان - کوردیپێدیا
یارمەتی
 زۆرتر
 ناونامە بۆ منداڵانی کورد
 گەڕان بە کرتە
ئامار
بابەت
  584,256
وێنە
  123,654
پەرتووک PDF
  22,057
فایلی پەیوەندیدار
  125,266
ڤیدیۆ
  2,185
زمان
کوردیی ناوەڕاست - Central Kurdish 
316,033
Kurmancî - Upper Kurdish (Latin) 
95,430
هەورامی - Kurdish Hawrami 
67,670
عربي - Arabic 
43,726
کرمانجی - Upper Kurdish (Arami) 
26,505
فارسی - Farsi 
15,617
English - English 
8,507
Türkçe - Turkish 
3,819
Deutsch - German 
2,026
لوڕی - Kurdish Luri 
1,785
Pусский - Russian 
1,145
Français - French 
359
Nederlands - Dutch 
131
Zazakî - Kurdish Zazaki 
92
Svenska - Swedish 
79
Español - Spanish 
61
Italiano - Italian 
61
Polski - Polish 
60
Հայերեն - Armenian 
57
لەکی - Kurdish Laki 
39
Azərbaycanca - Azerbaijani 
35
日本人 - Japanese 
24
Norsk - Norwegian 
22
中国的 - Chinese 
21
עברית - Hebrew 
20
Ελληνική - Greek 
19
Fins - Finnish 
14
Português - Portuguese 
14
Catalana - Catalana 
14
Esperanto - Esperanto 
10
Ozbek - Uzbek 
9
Тоҷикӣ - Tajik 
9
Srpski - Serbian 
6
ქართველი - Georgian 
6
Čeština - Czech 
5
Lietuvių - Lithuanian 
5
Hrvatski - Croatian 
5
балгарская - Bulgarian 
4
Kiswahili سَوَاحِلي -  
3
हिन्दी - Hindi 
2
Cebuano - Cebuano 
1
қазақ - Kazakh 
1
ترکمانی - Turkman (Arami Script) 
1
پۆل
کوردیی ناوەڕاست
ژیاننامە 
31,823
شوێنەکان 
17,029
پارت و ڕێکخراوەکان 
1,480
بڵاوکراوەکان (گۆڤار، ڕۆژنامە و ...) 
915
وێنە و پێناس 
9,458
کارە هونەرییەکان 
1,513
ڕێکەوت و ڕووداو (کڕۆنۆلۆژیا) 
15,936
نەخشەکان 
268
ناوی کوردی 
2,816
پەند 
13,749
وشە و دەستەواژە 
109,188
شوێنەوار و کۆنینە 
739
خواردنی کوردی 
134
پەرتووکخانە 
27,041
کلتوور - گاڵتەوگەپ 
4,644
کورتەباس 
22,100
شەهیدان 
11,889
کۆمەڵکوژی 
11,362
بەڵگەنامەکان 
8,716
هۆز - تیرە - بنەماڵە 
236
ئامار و ڕاپرسی 
4,629
کلتوور - مەتەڵ 
3,147
یارییە کوردەوارییەکان 
279
زانستە سروشتییەکان 
80
ڤیدیۆ 
2,062
بەرهەمە کوردستانییەکان 
45
کەلوپەلی سەربازیی بەکارهاتوو لە کوردستان 
29
ژینگەی کوردستان 
102
هۆنراوە 
10,635
دۆزی ژن 
58
فەرمانگەکان  
1,121
مۆزەخانە 
56
نەریت 
161
گیانلەبەرانی کوردستان 
734
ڕووه‌كی كورده‌واری (گژوگیا و دار) 
891
گەشتوگوزار 
2
ئیدیۆم 
920
دەزگەی چاپ و بڵاوکردنەوە 
46
کۆگای فایلەکان
MP3 
1,285
PDF 
34,630
MP4 
3,826
IMG 
233,005
∑   تێکڕا 
272,746
گەڕان بەدوای ناوەڕۆکدا
یادداشت عزیز نعمتی درمورد کتاب پرواز با بالهای شکسته
پۆل: کورتەباس
زمانی بابەت: فارسی - Farsi
کوردیپێدیا، (مافی گەییشتن بە زانیاریی گشتی) بۆ هەموو تاکێکی کورد دەستەبەردەکات!
بەشکردن
Copy Link0
E-Mail0
Facebook0
LinkedIn0
Messenger0
Pinterest0
SMS0
Telegram0
Twitter0
Viber0
WhatsApp0
نرخاندنی بابەت
نایاب
زۆر باشە
باش
خراپ نییە
خراپ
بۆ ناو لیستی دڵخوازەکان
ڕای خۆت دەربارەی ئەم بابەتە بنووسە!
گۆڕانکارییەکانی بابەتەکە
Metadata
RSS
گووگڵی وێنەی بابەتی هەڵبژێردراو بکە!
گووگڵی بابەتی هەڵبژێردراو بکە!
کوردیی ناوەڕاست - Central Kurdish0
Kurmancî - Upper Kurdish (Latin)0
English - English0
عربي - Arabic0
Türkçe - Turkish0
עברית - Hebrew0
Deutsch - German0
Español - Spanish0
Français - French0
Italiano - Italian0
Nederlands - Dutch0
Svenska - Swedish0
Ελληνική - Greek0
Azərbaycanca - Azerbaijani0
Catalana - Catalana0
Čeština - Czech0
Esperanto - Esperanto0
Fins - Finnish0
Hrvatski - Croatian0
Lietuvių - Lithuanian0
Norsk - Norwegian0
Ozbek - Uzbek0
Polski - Polish0
Português - Portuguese0
Pусский - Russian0
Srpski - Serbian0
балгарская - Bulgarian0
қазақ - Kazakh0
Тоҷикӣ - Tajik0
Հայերեն - Armenian0
हिन्दी - Hindi0
ქართველი - Georgian0
中国的 - Chinese0
日本人 - Japanese0
یادداشت عزیز نعمتی درمورد کتاب پرواز با بالهای شکسته
یادداشت عزیز نعمتی درمورد کتاب پرواز با بالهای شکسته
یادداشت عزیز نعمتی درمورد پرواز با بال‌های شکسته

1- ابتدا به‌ عنوانِ روی جلد رمان اندیشیدم. در تفسیر عنوان رمان به این سوالات فکر کردم: چه‌گونه می‌شود با بال‌های شکسته پرواز کرد؟ پرواز در رمان حلیم یوسف چه معنایی دارد؟ وقتی که رمان را خواندم به نام آن برگشتم و به این نتیجه رسیدم که حلیم یوسف با انتخاب عنوان «پرواز با بال‌های شکسته» تصویری ساخته است ایهام‌گونه، که بیش‌تر از یک تفسیر می‌طلبد. تفسیری نزدیک که اشاره به مردم شهری دارد که اکثرشان یا شهید شدند یا به مهاجرتی شهادت‌وار برخاستند، و تفسیری دور که اشاره به تمامیِ هم‌زبانان حلیم یوسف دارد که همگی در قسمت ترکیب نمادین و تصویریِ «پرواز با بال‌های شکسته» سهیم‌اند.

بالاخص در مورد قهرمانان رمان حلیم یوسف و پروازشان، به یاد این گفته‌ی نیچه افتادم که می گوید ((کسی که می‌خواهد یاد بگیرد یک روز پرواز کند، ابتدا باید یاد بگیرد که بایستد و راه برود و بدود و بالا رود و برقصد. نمی‌توان بدون این مراحل، مسقیماً به سمت پرواز کردن پرواز کرد.))

و چنین شد عنوان رمان «پرواز با بال‎های شکسته» محتوایش را در چهارچوب همان نقل‌قول از نیچه قرار می‌دهم. وقتی که به شخصیت‌های رمان فکر می‌کنم همگی چنین کردند: اول ایستادند، سپس راه رفتن، و بعد دویدند و پریدن و سرانجام پرواز کردند.

2-شروع رمان
رمان‌ها شروع‌های متفاوتی دارند. بعضی از نقطه‌ای شروع می‌شوند، در امتداد خطی مستقیم به نکته‌ی پایانی می‌رسند. بعضی ساختاری دایره‌وار دارند، یعنی از نقطه‌ای شروع و در پایان به همان نقطه برمی‌گردند. بعضی شروعی ناگهانی و انفجاری دارند؛ یعنی با رویدادی تکان‌دهنده شروع می‌شوند. رمان «پرواز با بال‌های شکسته» تمامی این ویژگی‌ها را دارد؛ ولی من شخصاً نام شروع رمان حلیم یوسف را خود تعیین می‌کنم: شروعی بهمن‌گونه که مداوم بر سر محتوای رمان و قهرمانان آن از طرفی ناگهانی فرو می‌ریزد. از طرف دیگر در امتداد خطی بی‌پایان ادامه دارد و در نهایت مکرراً به همان رویداد دلخراش اول برمی‌گردد. جالب است که شروع تقریبا برای همه قهرمانانِ رمان، برگشتی یکسان دارد؛ چه آنان که شهید می‌شوند و دوباره در جریان مبارزه‌ی هم‌رزمان خود قرار می‌گیرند، چه آنان که زنده‌اند و شریک شهادت شهیدان‌شان هستند. به قول حلیم یوسف ((زندگان در مقابل دوربین در مورد خود و مردگان‌شان سخن می‌گفتند.)) این جمله بیانگر تلفیق مرگ انسان‌ها و هنر آنان است.

هادی فیلمساز و دوست سناریونویس‌اش، بُرهان از گورهای خود برمی‌خیزند تا پروژه‌ی ساختن و نوشتن سناریوی فیلمی را آماده کنند. تنها نه برای کوبانی، بلکه برای ارتباط با دنیای هنر. ولی مگر در سرزمین حلیم یوسف، هنر مجالی پیدا می‌کند تا صرفاً برای هنر زندگی کند؟ هنر در این سرزمین انباشته است از درد و رنج و مهاجرت اجباری و مقاومت در مقابل متجاوزینی چون داعش و زندان و آوارگی و بی‌خانمانی و هزاران زخم بی‌درمان دیگر، که هنر را گاهی وادار به خودکشی می‌کنند. همان‌طور که در همان آغاز رمان، حلیم این حقیقت را با خودکشی خواننده همشهری هادی و بُرهان به تصویر می‌کشد. مرگ آن هنرمند، نماد مرگ هنر است که داعشیان هرجا که رسیدند ابتدا به نابودی آن پرداختند. برخاستن از گورها برای انجام کاری هنری که قرار است سرگذشت تلخ ملتی را به فیلم و سناریو در آورد، نشانه‌ای بسیار قابل توجه است به موضوع نشانه‌شناسی سوسور و بارت در ادبیات و هنر. این برخاستن از گور برای احیای مسئله‌ای در قالب یک ژانر هنری، می‌تواند مصداق‌های زیادی داشته باشد؛ از جمله این‌که آن‌چه جاودانه می‌ماند هنر است، یا او که جاودانه می‌ماند هم اویی‌ست که برای مردم‌اش هنرمندانه جان داده است، یا این‌که مرگ پایان همه‌چیز نیست، انگار که پاییزی است که به بهار آبستن است. برخاستن از گور، در رمان حلیم یوسف رستاخیز آرزوهای مردمی است که حقانیت و پیروزی خود را باور دارند.

این‌گونه شروع برای رمانی که غم‌انگیزترین تراژدی جهان را در خود دارد شروعی است که از همان ابتدا خواننده را با عمق توانایی یک رمان‌نویس آشنا می‌کند و به تکنیک هنرمندانه‌اش آفرین می‌گوید…

3-کشمکش یا کونفلیکت رمان را از زبان جهان روای ماندگار می‌شنویم. جالب است اگر بگویم این کشمکش یا کونفلیکت دارای زمینه‌ای طولانی و تاریخی است؛ ولی هر از چندگاهی به شکلی تازه برای مردمانی که در طول تاریخ محروم بوده اند، ظهور پیدا می‌کند و مشکل‌ساز می‌شود. این بار آن‌طور که جهان می‌گوید این گره یا مشکل کهنِ تاریخی با پدیده‌ای به نام داعش وحشیانه‌تر و خوفناک‌تر دامنگیر مردمانی می‌شود که هرگز در سرزمین خود حق تملک خانه خود را نداشته‌اند و همواره برای این حق روا جنگیده‌اند. ظهور داعش و تهاجم‌های ددمنشانه‌ی آنان، قبل از هر چیز ملت کرد را آماج خون‌آشامی‌اش کرد. در این میان جالب است که کردها در مقابل خلق‌وخوی درندانه‌ی داعش هرگز سر خم نکردند، بلکه آنان را شکست دادند. کشمکش اصلی رمان در وهلهه‌ی اول همین مشکل کهن و تاریخی است که اینک در شکل و شمایل داعش ذات اصلی خود را نشان می‌دهد.

هرچند در کنار این گره یا کشمکش، گره‌های معمول فرهنگی و زندگی کرده نیز مطرح می‌شوند. مثلا عشق رودی و پروین، مشکل ژنرال و حس انتقام‌جویی او، مشکل پروین و کابوس‌های او، مشکل سالم نابینا و فوت همسرش و چندین مشکل دیگر که همگی در قالب حوادث و رویدادهای ضمنی دست به دست هم می‌دهند تا حلیم ساختار رمان را به خوبی تکمیل کند. باز هم نکته‌ی قابل توجه این است که کشمکش در سطح وسیعی در رمان بحث می شود. در کنار گره‌های شخصی رودی و پروین که خود تلاش در گره‌گشایی دارند، یا مشکل سالم نابینا که دست به دامن ککئ می‌شود برای حل آن و سایر گره‌های رمان ، اما کشمکش و گره‌ی اصلی رمان که ظهور همان مشکل تاریخی و کهن اما به شکلی بسی خطرناک‌تر و مخوف در هیات داعش، همه‌ی مردم سعی در گشودن این گره دارند. لازم به گفتن است که گره افکندن در رمان حلیم یوسف به‌تدریج بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می شود طوریکه آدم فکر می کند این گره هرچند که در جایی از رمان گشوده شود و به پایان برسد ولی به قول یکی از قهرماتان رمان(ویان آمارا) به‌زودی‌ها قابل حل نیست.

4-راوی
در رمان «پرواز با بال‌های شکسته» روایت به چند راوی یا (Multi narratative) سپرده می‌شود که همگی اول شخص مفرد هستند. در واقع هیچ‌کسی خارج از داستان، بر رویدادها و روند داستان اشراف ندارد به‌جز کسانی که خود در جریان وقایع قرار دارند. جالب است این سه راوی اصلی همگی یا اهل یک خانواده هستند یا در جوار هم قرار دارند. با این تکنیک حلیم یوسف دو هدف عمده را دنبال می‌کند: اول این‌که از پراکنده‌گویی‌هایی که در بعضی از رمان‌ها معمول است جلوگیری می‌کند و به روایت، انسجامی دلپذیر می‌دهد و از سوی دیگر با این‌گونه روایت، انگار نقل حوادث را به میدان جنگی تشبیه کرده است که مقر فرماندهی و عملیات‌اش یک نقطه‌ی خاص است. این حالت خود دوباره پژواکی از مبارزه‌ی مردم کوبانی در مقابل داعش است. روایت رمان را رودی و جهانِ خواهر و برادر و درخت گردوی حیاط پروین دختری که در پایان رمان با رودی ازدواج می کند و بیست روز بعد از عروسی او و رودیْ به دست وحوش داعشی به شهادت می‌رسند، برعهده می‌گیرند. آن‌چه که درباره‌ی تکنیک خوب روایتْ شایان گفتن است این است: در خاتمه هر سه راوی نقش خود را به جهان می‌دهند، دختری که در حال آموختن و انتقال آموخته‌هایش است، دختری که زنده می‌ماند تا داستان تراژیک کوبانی را باز گوید، نقش زن نه‌تنها در روایت در شخصیت راوی اصلی(جهان) برجسته می‌شود، بلکه در سراسر رمان نقش دختران و زنان در مبارزه و مشارکت در کارهای مدنی بسیار برجسته است. نکته دوم این که در کنار رودی و جهان، درخت کهن‌سالی نیز روایت را برعهده دارد. حلیم یوسف با تکنیک زنده‌انگاری و تشخیص(پرسونافیکیشن) درخت گردو، نباتات و گیاهان و هرآنچه در کوبانی وجود دارند را چنان به سخن گفتن دعوت می‌کند که گویی آن‌ها نیز به‌اندازه‌ی مردم کوبانی از حضور داعش و لشکر گرگ‌های سیاه بیزار و متنفرند. درخت گردو درباره‌ی تاریخ کوبانی آگاه است و واقعیت‌های تاریخی شهر را بازگو می‌کند. آن همچنین زبانی شاعرانه دارد و گاها مشاهدات خود را از طریق تصویرسازی بیان می‌کند که به داستان کشش خاصی می‌دهد. در پایان داستان راوی ناشناسی نیز از گورستان برمی‌خیزد تا سرنوشت دو هنرمند شهید هادی و بُرهان را برای خواننده بازگو کند. در قسمت پایانی معلوم می‌شود بُرهان نیز عاشق یکی از قهرمانان زن رمان بوده است، ولی جوانان مبارز کوبانی فرصتی برای ابراز عشق به همدیگر را نداشته‌اند. داعش این فرصت را از آنان گرفته است. نکته‌ی بسیار جالب این‌که همه‌ی مردم نیز اندکی راوی می‌شوند و درباره‌ی کوبانی با ایهامی بسیار معنی‌دار با برجسته کردن نقش زنان در هیبتی مادرانه حرف می‌زنند:

هیاهوی مردم،
“کوبانی زایمان می‌کند”
-بار اول است که می‌شنوم شهری زایمان می‌کند.
-نه قربان‌ات گردم. زنی که زایمان می‌کند، نام‌اش کوبانی است.

5-بعضی از تکنیک‌های هنری رمان
الف- آیرونی، در رمان «پرواز با بال‌های شکسته» بارها به کار رفته است. چه هنگامی که رودی در آغاز رمان درباره‌ی وقوع حادثه‌ی بد برای کوبانی صحبت می‌کند، یا وقتی که او داعشیان را به کلاغ‌های کهن و پیری تشبیه می‌کند که از هرسوی جهان به کوبانی حمله کرده‌اند و جز خوردن گوشت انسان و ویرانی رسالتی نداشته‌اند، چه هنگامی که پروین درباره‌ی کابوس‌هایش حرف می‌زند و چه زمانی که درخت گردو در مورد خشک شدن چشمه‌ی شهر و زرد شدن درختان و سبزه‌های اطراف شهر صحبت می‌کند چه آن هنگام که کسی بدون این‌که واقعاً ژنرال باشد، لباس نظامی پدرش را می‌پوشد و سینه‌اش را با مدال‌های ژنرالی می‌آراید و همیشه به فکر انتقام است و مردم شهر او را ژنرال می‌نامند.

ب- کاربرد زبان طنز: حلیم در رمان‌اش به استفاده از زبان طنز نیز گریزی می‌زند. آن‌گاه که ژنرال بی‌سلاح و بی‌لشکر جوانان را به مشق و تمرین و رژه‌ی نظامی تشویق می‌کند یا آن‌گاه که سالم نابینا با کَکئ(کەکئ) خلوت می‌کند و بعد از مرگ همسرش دست به دامن کەکئ می‌شود تا برایش همسری پیدا کند، و حتا هنگامی که رودی عاشق هر وقت محبوب‌اش را می‌بیند، زبان‌اش بند می‌آید.

ج- استفاده از نماد و تصویرپردازی: در رمان حلیم، نمادسازی به چندین شکل مطرح می‌شود که هرکدام دارای معانی خاص خود است، مثلا- “چشمه‌ی سفید” که نام‌های آن در طول تاریخ توسط اشغال‌گَران عوض شده است و از کردی به عربی”عین‌العرب” و از عربی به عربی داعشی “عین الاسلام” تبدیل شده است، نماد اشغال سرزمینی است که اشغال‌گران در آن ریشه‌ی هویتیِ تاریخی ندارند و با تغییر نام آن می‌خواهند به زور برای خود در آن‌جا هویتی جعلی بسازند.

درخت گردو خود در نقش راوی، نماد شاهد تاریخی چندین‌ساله‌ای‌ست که همه‌چیز را در مورد منطقه‌ی کوبانی و تاریخ آن و مردمان‌اش می‌داند.

تغییر رنگ چشمان رودیِ راوی به رنگ سبز، که رنگ چشمان پروین محبوب‌اش است، نماد دوباره روییدن، تجدید حیاط، مهربانی، صلح و آشتی و محبت است.

وقتی پروین به خورشید نگاه می‌کند، چشمان‌اش مانند نور خورشید زرد می‌شوند خورشید خود نماد ایزدان روشنایی است و رنگ آن نماد خوشی، آرامش، امیدواری و شادی است.

می‌توان در مورد سایر نمادها نیز صحبت کرد؛ ولی من سعی کردم به این چند نمونه بسنده کنم تا مطلب از حوصله‌ی راننده نیز خارج نشود.

6- یکی دیگر از تکنیک‌های رمان استفاده از ترکیب خیال و وهم و گمان است.
خیال عالم محسوس و حسی است ولی گمان و تردید با تجربه‌ی جهان واقعی و ملموس رابطه دارد. طرح مکرر این مسئله در رمان باعث شده است که رمان گاهاً از حالت رئالیته به حالتی سوررئالیزم تبدیل شود. خواننده در جای‌جای رمان با موضوع خیال، وهم و تردید و گمان مواجه می‌شود. کابوس‌های پروین و مرد خشمگینی که در خواب به او حمله می‌کند، یا زنی که از گیسوان‌اش مار و عقرب می‌بارند و پروین مدام او را در خواب می‌بیند، یا مرد لالی که پروین قصد دارد دست او را در خواب بسوزاند؛ ولی وقتی او را در خواب می‌دید، خود از ترس لال می‌شد. این خیال‌ها و اوهامِ کابوس‌مانندْ همگی با شک و گمان‌های ملموسی که مردم کوبانی در عالم واقعی در ارتباط با تهاجم داعش تجربه می‌کنند در رمان به خوبی مطرح می‌شوند. مردم سرزمینی که همیشه با خیال‌های خوشایند به محیط زندگی‌شان نگریسته‌اند وقتی می‌بینند همسایگان‌شان هروقت خواستند چه بلاهای شومی بر سر آنان آورده‌اند، حق دارند از خیال و احساس خوب به تردید و گمان‌های معقول برسند و بعد از این مراقب ظهور پدیده‌های منحوسی چون داعش باشند.

7-سخنی کوتاه در مورد ترجمه‌ی فارسی رمان.
با توجه به این‌که ترجمه‌ی متون ادبی به‌خاطر زبان پیچده‌ی این متون، به مراتب سخت‌تر از ترجمه سایر متون است و می‌دانم در ترجمه‌ی متون ادبی، مترجم با بسیاری از موانع فرهنگی و جغرافیایی و روانیِ متفاوت موجود در دو زبان مبدا و مقصد مواجه است، لذا از نظر منِ خواننده، ترجمه‌ی رمان «پرواز با بال‌های شکسته» ایده‌آل و مطلوب است. طوری‌که خواننده متوجه نمی‌شود ترجمه‌ی فارسی رمانْ از زبانی دیگر به فارسی برگردانده شده است. مترجم در کار خود کاملاً موفق است و من به نوبه‌ی خود این موفقیت را به ایشان تبریک می‌گویم. [1]

کوردیپێدیا بەرپرس نییە لە ناوەڕۆکی ئەم تۆمارە و خاوەنەکەی لێی بەرپرسیارە. کوردیپێدیا بە مەبەستی ئەرشیڤکردن تۆماری کردووە.
ئەم بابەتە بەزمانی (فارسی) نووسراوە، کلیک لە ئایکۆنی بکە بۆ کردنەوەی بابەتەکە بەو زمانەی کە پێی نووسراوە!
این مقاله بە زبان (فارسی) نوشته شده است، برای باز کردن آیتم به زبان اصلی! بر روی آیکون کلیک کنید.
ئەم بابەتە 509 جار بینراوە
ڕای خۆت دەربارەی ئەم بابەتە بنووسە!
هاشتاگ
سەرچاوەکان
[1] ماڵپەڕ | فارسی | وب سایت halimyoussef
بابەتە پەیوەستکراوەکان: 1
زمانی بابەت: فارسی
پۆلێنی ناوەڕۆک: ڕانانی پەرتووک
جۆری دۆکومێنت: زمانی یەکەم
جۆری وەشان: دیجیتاڵ
زمان - شێوەزار: فارسی
وڵات - هەرێم: ئێران
تایبەتمەندییە تەکنیکییەکان
کوالیتیی بابەت: 90%
90%
ئەم بابەتە لەلایەن: ( شادی ئاکۆیی )ەوە لە: 20-05-2023 تۆمارکراوە
ئەم بابەتە لەلایەن: ( سارا سەردار )ەوە لە: 20-05-2023 پێداچوونەوەی بۆکراوە و ئازادکراوە
ئەم بابەتە بۆ دواجار لەلایەن: ( شادی ئاکۆیی )ەوە لە: 31-05-2025 باشترکراوە
ناونیشانی بابەت
ئەم بابەتە بەپێی ستانداردەکانی کوردیپێدیا هێشتا ناتەواوە و پێویستیی بە داڕشتنەوەی بابەتی و زمانەوانیی زۆرتر هەیە!
ئەم بابەتە 509 جار بینراوە
QR Code
  بابەتی نوێ
  بابەت بەهەڵکەوت 
  تایبەت بە خانمان 
  
  بڵاوکراوەکانی کوردیپێدیا 

Kurdipedia.org (2008 - 2025) version: 17.08
| پەیوەندی | CSS3 | HTML5

| کاتی ئافراندنی لاپەڕە: 0.265 چرکە!