(متولد سال 1246)
شاه تیمور فرزند رضا باینارانی که از مشاهیر و عظمای اهل حق است، بنابه به مقدمة دیوانش که در اواخر قرن سیزدهم هجری نوشته شده، وی در سال 1246 هجری در دیه بانیاران کرمانشاه متولد شده و خود نیز چنین گفته است که : (ولادت من در بایناران و نشاتم در توت شامی بوده). شاه تیمور در خانقا و بایناران به تعلم و حفظ سرانجام و روایت اشعار و تحصیل زبان و علم باطن پرداخته است. سپس به کرند و کرمانشاه سفر کرده و استادان و عالمان آن سامان را ملاقات نموده و پس از آن به دیه توت شامی رهسپار شده و به خدمت سید براکه رسیده و از او کسب فیض کرده و خرقة ارشاد و وعظ اهل حق پرداخته است.پس از مدتی به تهران عزیمت کرده و چون گروه یارسان در پیرامون او گرد آمده اند، از اینرو این مسئله باعث شد که عده ای او را به اتهام داعیة سلطنت به دولت ناصرالدین شاه (1264- 1313) هجری معرفی و سرانجام شاه تیمور را دستگیر و پس از شش ماه زندانی او را به کرمانشاه اعزام نمودند و سرانجام در سبزه میدان کرمانشاه کشتند و پیروانش جسد او را در گورستان کرمانشاه در حجره مظفر علیشاه کرمانی بخاک سپردند.
از شاه تیمور بانیارانی مجموعه ای اشعار عرفانی بنام (دفتر تیمور) بیادگار مانده و هنوز به حیله طبع در نیامده است. اینک یکی از غزلهای او نقل می گردد.
وی زمانه وه، وی زمانه وه تیمور سرمستن وی زمانه وه
تعلیقة غیبی نه کارخانه وه سرمور دادن پیم وی نشانه وه
لعل شناسنان نه خزانه وه دانه ناس و لای صاحب دانه وه
بش باطنیم نه خزانه وه سرمستیم نه جم شای چلانه وه
ذرة نه کوثر و فنجانه وه نوش کردیم و دس ساقیانه وه
بوی عطر ساقی دانه دماخم وش خوان بین مرغ دلة دساخم
دانة صاحب شوق ها نه اجاخم بلبل باطن نیشتن نه باخم
ظهور کردن زین دیدة چراغم چون تیغ جوهر نو چلان زاخم
(تیمور) نه صحبت یاری گستاخم پی روژ باقی کیلن دماخم
یعنی : (تیمور) در این زمان از بادة هستی مطلق سرمست است و تعلیقة اسرار غیبی را در کارگاه الهی به او داده اند. لعل شناسان و گوهر شناسان باید بدانند که قسمت و بهرة باطنی و مستیم را در اثر مشاهدة جمال یار در جمع خداوندگار به من داده اند. در آن جمع ذره ای از آب کوثر را با دست ساقیان میخانة الهی نوش کردیم.و بوی عطر ساقی به دماغم زد و از آن پس مرغ دلبند شده ام خوش خوان گشت. اکنون گوهر صاحب شوق در اجاقم هست و بلبل باطن در باغم نشسته و ذهنم روشن شده و دیده ام نیز اطلاع الهی گشته و راه و مسیر الهی را برایم روشن کرده است. (ای تیمور) در صحبت با یار گستاخ شده ام و برای روز رستاخیز دلم پر از اندوه است.